-
ادامه مسیر
دوشنبه 10 مهر 1402 14:50
امروز روز خوبی بود، حوصله کردم قسمت بیان مسئله را هم نوشتم. باید به هر طریقی زندگی رو به هدف یا کاری گره بزنیم تا از این حالت پوچ بودن خودش در بیاد. مدتی بود حس می کردم زندگی خیلی پوچ هست و من نمی تونم دیگه ادامه بدم هیچ امید و انگیزه ای نداشتم. از موقعی که پایان نامه رو شروع کردم یه کم امیدواریم به زندگی بیشتر شده...
-
پایان نامه
یکشنبه 9 مهر 1402 14:38
امروز یه نمه وقت گذاشتم و نشستم پایان نامه رو شروع کردم. انتخاب موضوع رو نهایی کردم و چکیده رو هم نوشتم. تصمیم دارم روزی یک صفحه بنویسم و این غول بزرگ رو به قطعات ریز ریز بشکنم تا بتونم تمومش کنم. چندان وقت نمیگیره اگه دقت و حوصله به خرج بدم و هر روز وقت بذارم بالاخره می تونم این غول بی شاخ و دم رو از زندگیم حذف کنم....
-
روز سخت
دوشنبه 3 مهر 1402 14:51
به قدری امروز روز کاری سختی بود که حد نداشت. صبح اصلا نای بلند شدن نداشتم یک ساعت دیرتر بیدار شدم البته دیشب هم دیر خوابیدم. با یک ساعت تاخیر رسیدم سرکار، هر چه تلاش کردم انرژی خودمو جمع کنم نشد که نشد. روز یکشنبه هم همش فیلم دیدم، سریال سرگیجه رو دیدم. سریال متوسطی بود. روز شنبه هم خیابان ولی عصر گردی داشتم از نکات...
-
اما و اگر اینستاگرام
سهشنبه 21 شهریور 1402 10:03
برای روز پنج شنبه بلیط گرفتم که برم شیراز، هم خانواده رو ببینم و هم اینکه نوبت دکتر دارم. هفته پیش روز سه شنبه بعد از کار یه سر رفتم امامزاده صالح و بازار تجریش قدم زدم، حس خوبی داشت. این هفته خیلی حس کار کردن نداشتم یکی دو تا گزارش مجمع زدم و یه حساب سرانگشتی روی شرکتهای غیر بورسی داشتم. کمی توی اینستاگرام چرخیدم،...
-
محاسبات ریاضی
دوشنبه 13 شهریور 1402 12:04
دیشب از بنگاه زنگ زدند که چند روز دیگه قرارداد اجاره شما تموم میشه. من گفتم مایل به تمدید هستم. دو تا سناریو به من پیشنهاد دادن که پول پیش رو زیاد کنم اجاره کمتر بدم. سناریو بعدی پول پیش همون قبلی بمونه اجاره زیاد بشه. که من با اینکه اجاره کمتر بدم و یه چیزی رو پول پیش بذارم به طور ذهنی موافق بودم اما بهش گفتم اجازه...
-
لذت تنهایی
یکشنبه 12 شهریور 1402 14:48
دیروز رفتم انقلاب یه کتاب از کتابفروشی موردعلاقهام خریدم. من این کتابفروشی رو بیشتر به خاطر فروشندهاش میرم که منو میشناسه و بهم تخفیف میده اما دیروز به طرز عجیب باور نکردنی حضور نداشت نمی دونم کلا رفته از کتابفروشی یا عدم حضورش موقتی بود. بعدش رفتم نیکو صفت آش شله قلمکار بخورم، تنها بودم و به بقیه افرادی که اونجا...
-
در خیابان ولی عصر
شنبه 11 شهریور 1402 13:47
امروز یه نمه وقت داشتم یه پایان نامه خوندم و از بخش مدل سازیش خوشم اومد احتمالا طبق اون مدل سازی رو انجام بدم. باید برم یه کتاب بگیریم که بیشتر با مدل آشنا بشم. همکارم مریض هست اما اومده شرکت حالش چندان خوب نیست میترسم منم مریض بشم. یه بی حالی خاصی توی تنم حس میکنم. روز چهارشنبه واسه خودم قدم زنان خیابون ولی عصر رو...
-
همسایه عتیقه
سهشنبه 7 شهریور 1402 09:13
تقریبا یک ماهی میشه همسایه جدید واحد بالایی مستقر شده است. هر روز در حال شستن لباس و فرش هست. یعنی یک ماه هست هنوز که هنوزه مثل روزهای اولی که اومد فرش میشوره. لباس شستن هم که هر روز من طناب لباسی رو پر از لباس میبینم. دوچرخه بچه اش رو میاد میذاره جلوی در سرویس بهداشتی و اونجا پارک میکنه یکی نیست بهش بگه آخه عقل توی...
-
حس خواب آلودگی
دوشنبه 6 شهریور 1402 13:23
اینقدر خوابم میاد هیچ حس کار کردن ندارم. حتی حال و حوصله وب گردی هم ندارم. نمی دونم چطور باید ساعت بگذره تا من به وقت تعطیلی برسم و از محل کار بزنم بیرون و واسه خودم عشق کنم. همکارم میگه سرماخوردگی داره حالا من فرض می کنم کرونا سه روزه با حال بدش میاد سرکار معمولا سرفه و آبریزش داره ولی من الان بدن درد و یه مختصر گلو...
-
فلافل کشمشی
یکشنبه 5 شهریور 1402 11:57
اوایل پریودیم هست یه حس بی حالی عجیبی دارم. سر کار هستم و چندان حوصله کار کردن ندارم. یه کاری باید تحویل میدادم که خوشبختانه انجامش داده بودم دیروز و قدری کار داشت که امروز انجام شد. دیروز کلی برنامه ریزی کرده بودم واسه خرید اما متاسفانه چون کارتم جدید بودم متوجه شدم رمز کارتم کار نمیکنه و نمیتونم برم خرید برای...
-
سود سهام
یکشنبه 29 مرداد 1402 09:42
دیروز یه پیام اومد روی گوشیم که سود سهام به حساب شما واریز شد. گوشیمو چک کردم دیدم بله پول به حسابم واریز شده است. وقت برگشتن به خونه می دانستم که نان ندارم و گرسنهام از سرکوچه فلافل گرفتم. ضرر سکه ای که خریدم بیش از یک تومن شده و دیگه نباید مدام چک کنم و بهش اهمیت بدم. الان سر کار هستم و فعلا کاری برای انجام دادن...
-
پیتزا سیب
شنبه 28 مرداد 1402 09:38
روز چهارشنبه بدون هیچ مناسبت خاصی خودم رو به صرف پیتزا دعوت کردم. بعد از کار به یکی از شعب پیتزا سیب رفتم و منو قیمت نداشت منم طبق عادت پیتزا چهارفصل سفارش دادم که با مالیات شد حدود سیصد و چهارده هزار تومان، حقیقت چیزی معادل حقوق پنج ساعت کار کردن من بود. اما چه می شد کرد دیگه سفارش داده بودم. قبل و بعد من هم افراد...
-
بازارهای مالی
سهشنبه 24 مرداد 1402 13:15
یه سهم خریدم به اسم "قشهد" این سهم خیلی خوبه این چند روز که بازار منفی بود پر قدرت صف خرید بود و سبزی چشم نوازی به پرتفوی قرمز من داد. بالاخره کارت ملی رو برداشتم و رفتم یه دونه سکه خریدم به قیمت بیست و هشت میلیون و پانصد هزار تومان که این قدر ورودم به این بازار پرقدرت بود که از اون روزی که خریدم مدام قیمتش...
-
حکایت این روزها
پنجشنبه 19 مرداد 1402 19:26
امروز صبح اومدم آشغالها رو ببرم بیرون که زن همسایه یک کارتن داد دستم و گفت اینم با خودت ببر، نزدیک سطل زباله، یه زبالهگرد ایستاده بود که کارتن رو ازم گرفت. زن همسایه جدید کف حیاط داشت فرش می شست. حس خوبی بهشون ندارم بی نهایت پر رو هستند. یه سلام بهشون بدی بی چاره ای مثلا همین کارتنی که داد دستم دومین برخورد زشتش با...
-
حقوق پایین
یکشنبه 15 مرداد 1402 11:06
امروز صدام زدند و چندتا برگه گذاشتند جلوی روم که امضا کنم مثلا قراردادم بود که توش مبلغ حقوق هم درج شده بود. حقوق نسبت به شرکت قبلی پایین تر بود و من همین طور ناراحت توی خودم بودم. فعلا سه ماه آزمایشی هستم. امروز قدری انگیزه ام رو برای کار از دست دادم. اما نشستم با خودم فکر کردم که باید قوی باشم. باید کارهایی که بهم...
-
پاسخ به چالش
چهارشنبه 11 مرداد 1402 15:56
آقای رعد خواستن که در چالشی شامل پرسش های زیر شرکت کنیم. دوست داری عاشق شی ازدواج کنی یا سنتی؟ طبعا دوست دارم عاشق بشم و به ازدواج منتهی بشه. همین الان چقدر پول تو حسابت هست؟ حدود چهل تومنی هست. کدوم بازیگر میتونه نقش تو رو بازی کنه؟ صبا کمالی. ترسناک ترین اتفاقی که افتاده؟ همین چند ماه پیش چیزایی می دیدم و می شنیدم...
-
همسایه بد
پنجشنبه 5 مرداد 1402 20:05
امروز وقت گذاشتم چهار تا مطلبی که قرار بود هفته بعد آماده کنم، تموم کردم و فرستادم. حدود یه هفتهای میشه میرم سرکار حجم کاری به نسبت زیاد هست. فعلا بد نیست و همه چی اوکیه. امشب به خودم جایزه دادم و سیب زمینی سرخ کرده درست کردم. همسایه طبقه بالایی قصد رفتن داره خیلی رفتارهای ناشایستی انجام میده، مثلا توی حیاط فرش شستن...
-
کار اونم دو تا
شنبه 31 تیر 1402 20:07
من کار پیدا کردم بالاخره مصاحبه رفتن ها نتیجه داد و من کار پیدا کردم. یکیش کارآموزیه با حقوق وزارت کار دیگری کارشناس هست با حقوق بالاتر هست. کارآموزیه راهش چند دقیقه ای نزدیک تر هست. کارآموزیه خصوصیه و کارشناسیه دولتی هست. ساعات کاری کارآموزی هشت صبح الی پنج عصر هست. ساعات کار کارشناسی فعلا که تابستون هست از شش و نیم...
-
باگهای روزمه
چهارشنبه 28 تیر 1402 19:12
رزومه من روزمه نسبتا خوبیه، دانشگاه خوبی درس خوندم و شرکتهای خوبی کار کردم. معمولا رزومه میفرستم گاها دعوت به مصاحبه میشم. اما ضعف من چیه؟ اینکه توی مدت کوتاهی جاهای زیادی کار کردم و زیاد جابه جا شدم. کارفرما وقتی این رو میفهمه کمتر بهم اعتماد می کنه و میترسه چند ماه بعد شرکت رو ترک کنم. البته استعفاهای قبلی من یه...
-
بازار ریزشی
یکشنبه 25 تیر 1402 19:03
امروز شاخص کل بورس حدود پنجاه هزار واحد افت کرد. دلار در کانال چهل و هشت هزار تومان قرار گرفت و سکه هم حدود بیست و هفت میلیون شد. بازار خودرو هم به خاطر واردات خودروی دست دوم ریزش داشت. یه جورایی همه ی بازارها ریزشی هست، حقیقتا پولی هم برای سرمایه گذاری نیست که بگیم پول سرگردان راه خودش رو پیدا میکنه و به یک بازاری...
-
قبض برق
شنبه 24 تیر 1402 17:13
امروز از صبح که بیدار شدم سطح انرژیم پایین بود. یه جا قرار مصاحبه داشتم نرفتم. زنگ زدن چرا نیومدی؟ گفتم سردرد داشتم. یه پایان نامه رو نصفه نیمه رها کردم حسش نبود کامل بخونم. حس هیچ کاری نداشتم. فقط توی نت چرخیدم برای خودم تا زمان بگذره. راستی قبض برق هم اومده جدیدا من شب ها توی نور می خوابم علتش هم این هست چندتا سوسک...
-
تحلیل بنیادی
شنبه 17 تیر 1402 20:20
امروز یه فایل که از شرکت قبلی داشتم رو بررسی کردم و متوجه شدم فقط یه سری اختلاف جزئی تو تحلیلهام با معیارهای کارفرما قبلی بوده و تحلیل من از اساس مشکل نداره فقط یه سری نکات ریزی باید واردش بشه که کیفیت تحلیل بالا بره. من سر این داستان خیلی اعتماد به نفسم پایین اومد و الان که بررسی کردم قبلا هم که کتاب خوندم متوجه شدم...
-
ایست زندگی
سهشنبه 13 تیر 1402 17:14
عرضم به حضور انورتون که من همچنان بیکارم. گاها رزومه میفرستم و میرم مصاحبه ولی تا الان هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده نمی دونم چه انرژی منفی و سنگینی وجود داره که این جوری کارم گیر کرده و هیچ رقم درست نمیشه. در ناامیدترین حالت ممکن هستم از این حالتهایی که آدم جز مرگ هیچی از خدا نمیخواد. یه جورایی دارم از زندگی سیر میشم....
-
قبض آب
سهشنبه 6 تیر 1402 19:30
قبض آب این سری چهارصد هزار تومان اومده که سهم من شده پنجاه هزار تومان، ماجرا از این قراره که پیرمرد صاحبخونه گاها کلید در حیاط رو میندازه و میاد داخل حیاط و شروع میکنه به شستن حیاط یا همون آب بازی، خدا لعنتش کنه نه میشه باهاش دعوا کرد فقط میشه یه گوشه نشست بهش فحش داد و غصه خورد تهش هم من باید قبض آب بدم و آقا بشینه...
-
معضل اجاره
چهارشنبه 31 خرداد 1402 20:32
این ماه برای دادن اجاره مشکل دارم و قدری پول کم دارم، به یه دوستی پیام دادم ازش پول قرض بگیرم هنوز جواب نداده با اینکه یه ساعتی گذشته است. امروز همش تو خونه بودم از یه جا بهم زنگ زدن شنبه باید برم مصاحبه، فردا باید یه مقاله برگشتی رو ادیت کنم و واقعا چند هفته عقب افتاده یعنی فردا باید انجامش بدم و راه فراری نیست....
-
مصاحبه دوم
یکشنبه 28 خرداد 1402 20:16
چشمتون روز بد نبینه امروز رفتم مصاحبه طرف شروع کرد یه سری سوال از درسای دانشگاه پرسیدن، از اینایی که فقط تیترش یادت مونده و هیچ جزئیاتی تو ذهنت نیست، خلاصه بهم گفت نیاز به آپدیت داری. فکر نکنم منو قبول کنند چند نفر دیگه هم تو صف انتظار مصاحبه بودند. باید به جای تو نت گشتن بشینم درسای تخصصی ام رو یه مطالعه داشته باشم...
-
بد شانسی
شنبه 27 خرداد 1402 15:38
من مسافرت بودم، یعنی نوبت دکتر داشتم یه سر رفتم شیراز، برای برگشتن عجله داشتم چون خیر سرم شنبه باید میرفتم سرکار، امروز رفتم سرکار اولش منو بردند یه طبقه دیگه و یه اتاق خالی بهم دادن گفتن اینجا بنشین، بعدش آبدارچی اومد گفت اخم کنی کلاهمون میره تو هم، منم خیلی تلاش کردم حین معاشرت باهاش لبخند بزنم و شاد نشون بدم خودم...
-
کار پیدا کردم!
یکشنبه 21 خرداد 1402 13:12
امروز بهم زنگ زدن و گفتند بیا سرکار، منم با توجه به اینکه نوبت دکتر داشتم و شیراز بودم ازشون خواستم از هفته آتی شنبه برم سرکار، یه چند تا فایل دادن بررسی کنم. یه کار دیگه هم در قالب دورکاری بهم پیشنهاد شد که اونم یه سری تسک دادن باید انجامشون بدم بفرستم. این بار اصلا رغبتی به رزومه دادن نداشتم، حس می کنم خدا هوام رو...
-
شیب
پنجشنبه 18 خرداد 1402 16:32
امروز یه کتاب خوندم به اسم شیب، توی کتاب بیشتر تاکید داشت بر بهترین بود و یه شیب رو از نقطه صفر تا بهترین تعریف می کرد که هر کسی این شیب رو نمی توانست طی کنه. یه جاهایی بن بست هست یه جاهایی پرتگاه که تو نباید تو اون شرایط بمونی باید ازش بگذری و تغییر کنی. قیمت سکه زیر سی تومن اومد و قیمت دلار هم زیر پنجاه تومن شد....
-
مصاحبه جدید
شنبه 13 خرداد 1402 20:50
امروز رفتم مصاحبه چندتا سوال پرسید، کلا آدم خوش برخورد و خوبی بود. بهم گفت برای مصاحبه بعد دعوتم میکنه. همون رقمی که برای حقوق نوشته بودم رو اوکی بود. منتها من اومدم خونه یکم ناراحت بودم، حس کردم حقوقش کم هست. چون من تو ذهنم کارانه هم حساب کرده بودم و اونها کارانه نداشتند. به هر روی اگه اوکی بشه راضیم چون حوصله...