امروز روز خوبی بود، حوصله کردم قسمت بیان مسئله را هم نوشتم. باید به هر طریقی زندگی رو به هدف یا کاری گره بزنیم تا از این حالت پوچ بودن خودش در بیاد. مدتی بود حس می کردم زندگی خیلی پوچ هست و من نمی تونم دیگه ادامه بدم هیچ امید و انگیزه ای نداشتم. از موقعی که پایان نامه رو شروع کردم یه کم امیدواریم به زندگی بیشتر شده است. دیشب هم یه کتاب شروع کردم برای خوندن به نام "خود سازی" کتاب جالب و جذابیه کلا من مکسول رو دوست دارم قبلا هم کتاب ازش خونده بودم تا چند روز حس خوبی داشتم. بیشتر در زمینه رهبری و مدیریت کتاب داره. می خوام این هفته سالاد ماکارونی، سالاد الویه و ذرت مکزیکی برای خودم درست کنم. باید بیشتر آشپزی کنم و مود بهتری برای زندگی کردن بسازم.
عزیزم خیلی ازت حس مثبت میگیرم موفق باشی. همیشه میخونمت.
مرسی دوست مهربونم فدای احساست، ممنون عزیز مهربونم
عافرین
کتاب منم دو سه ماه دیگه می یاد بیرون بخونش مطمئن م خوشت می عاد
به به به سلامتی تبریکها، چرا که نه حتما
آفرین میفهمم چه قدر سخته کارهای پایان نامه رو پیش بردن.این که کتابهای توسعه فردی رو میخونین و کارهای پایان نامه رو هم انجام میدین و آشپزی هم میکنین نشون دهنده اینه که آدم سخت کوشی هستین.یه وقتهایی تو زندگی آدم گرفتار میشه نمونه بارزش کارهای پایان نامه است که نمیدونم به چه دردی میخوره. امیدوارم کارهات خیلی عالی پیش بره و موفق بشی
کارهای پایان نامه رو پیش بردن واقعا فرسایشی و سخت هست. خیلی هم سخت کوش نیستم یه جورایی مجبورم انجامشون بدم. واقعا گل گفتی به درد نمیخوره اما مجبور هستیم انجامش بدیم. مرسی از لطفت دوست عزیز و مهربونم
موفق باشید
متشکرم