رزومه من روزمه نسبتا خوبیه، دانشگاه خوبی درس خوندم و شرکتهای خوبی کار کردم. معمولا رزومه میفرستم گاها دعوت به مصاحبه میشم. اما ضعف من چیه؟ اینکه توی مدت کوتاهی جاهای زیادی کار کردم و زیاد جابه جا شدم. کارفرما وقتی این رو میفهمه کمتر بهم اعتماد می کنه و میترسه چند ماه بعد شرکت رو ترک کنم. البته استعفاهای قبلی من یه بخشیش از خامی بوده قبول دارم. دومین ضعف هم عوض کردن فیلد کاری هست و وارد شدن به حوزهای که فقط بهش علاقه دارم و تجربه کاریم کم هست. بسته به سبک مصاحبه معمولا یه جا من شکست می خورم و ضعفم بر ملا میشه سر این داستان هست که مصاحبه ها تبدیل به پوزیشن شغلی نمی شوند. شدم عین اینها که همه جا میرن خواستگاری ولی بهشون زن نمیدن و رسوای خاص و عام و شهره شهر شدند.
امروز شاخص کل بورس حدود پنجاه هزار واحد افت کرد. دلار در کانال چهل و هشت هزار تومان قرار گرفت و سکه هم حدود بیست و هفت میلیون شد. بازار خودرو هم به خاطر واردات خودروی دست دوم ریزش داشت. یه جورایی همه ی بازارها ریزشی هست، حقیقتا پولی هم برای سرمایه گذاری نیست که بگیم پول سرگردان راه خودش رو پیدا میکنه و به یک بازاری ورود میکنه. عرضم به حضور انورتون من همچنان بیکارم نمونه یک شخصی که در مخارج اولیه زندگی مانده است الان پول از کجا بیارم سرمایهگذاری کنم و به بازارهای مالی جان دوباره بدم حقیقتا نشستم دارم لذت میبرم از ریزش بازارها، البته مقدار اندکی پول در بورس سرمایهگذاری کردهام که تبدیل به ضرر شد در این یکی دو ماه اخیر و نظاره گر ضرر روی ضرر هستیم. اوضاع مالی شما چطور است؟ همه چیز بهم ریخته مثل من یا اینکه روال است؟
امروز یه فایل که از شرکت قبلی داشتم رو بررسی کردم و متوجه شدم فقط یه سری اختلاف جزئی تو تحلیلهام با معیارهای کارفرما قبلی بوده و تحلیل من از اساس مشکل نداره فقط یه سری نکات ریزی باید واردش بشه که کیفیت تحلیل بالا بره. من سر این داستان خیلی اعتماد به نفسم پایین اومد و الان که بررسی کردم قبلا هم که کتاب خوندم متوجه شدم اصل داستان اوکیه یه سری نکات ریز رعایت کنم به کلی همه چیز عالی میشه. یوتیوب ویدیوی یه شخصی رو دیدم که استعفا داده بود تا کسب و کار خودش شروع کنه دیدنش امید به زندگی منو افزایش داد. چندتا سهم تحلیل کردم و خریدم با این فاز که کرایه خونه این ماه رو دربیارم متاسفانه امروز بازار خوب نبود و فقط یکی از اونها وارد سود شد. چندجا رزومه فرستادم دعوت به مصاحبه شدم ولی چه فایده وقتی اعتماد به نفس ندارم و تو مصاحبه من من می کنم واقعا ارزش نداره باید یه کم به خودم متکی باشم تا اعتماد به نفسم بیاد بالا که مصاحبه ها موفقیت آمیز باشند. به نظر شما باید چیکار کنم که بتونم تو مصاحبه خوب صحبت کنم و اعتماد به نفسم چطور بالا بیارم؟
قبض آب این سری چهارصد هزار تومان اومده که سهم من شده پنجاه هزار تومان، ماجرا از این قراره که پیرمرد صاحبخونه گاها کلید در حیاط رو میندازه و میاد داخل حیاط و شروع میکنه به شستن حیاط یا همون آب بازی، خدا لعنتش کنه نه میشه باهاش دعوا کرد فقط میشه یه گوشه نشست بهش فحش داد و غصه خورد تهش هم من باید قبض آب بدم و آقا بشینه آب بازی کنه. می ترسم دعوا کنم بگه بلند شو یا قراردادم رو تمدید نکنه تو این گرونی حالا چطور خونه پیدا کنم من بیکار که تو اجاره همین آلونک هم موندم. دو روز میشه دو تا پایان نامه خوندم که یه جورایی دارم در راستای اهدافم پیش میرم. همچنان بیکارم و در جست و جوی کار، فردا یه جا قرار مصاحبه دارم دعا کنید خوب پیش بره راهش دوره ولی باید برم مهم نیست، مهم اینه که شاید فرجی شد رفتم سرکار و از این بلاتکلیفی نجات پیدا کردم.
این ماه برای دادن اجاره مشکل دارم و قدری پول کم دارم، به یه دوستی پیام دادم ازش پول قرض بگیرم هنوز جواب نداده با اینکه یه ساعتی گذشته است. امروز همش تو خونه بودم از یه جا بهم زنگ زدن شنبه باید برم مصاحبه، فردا باید یه مقاله برگشتی رو ادیت کنم و واقعا چند هفته عقب افتاده یعنی فردا باید انجامش بدم و راه فراری نیست. امروز رفتم بیرون کارت به کارت کنم هوا گرم بود یه بستنی خریدم از این معجون ها فکر کن توش گردو و کنجد و خرما داشت و من از درون هم گرم شدم خونم به جوش اومد، هم هزینه کرده بودم هم اثر معکوس داشت. من به خانواده ام نگفتم قراردادم تمدید نشد و بیکارم. چون اونا تازه امیدوار شده بودن من بعد کلی گشتن کار پیدا کردم و این خبر هم براشون ناراحت کننده بود و هم اینکه ممکن هست اصرار کنند برگردم شیراز که من همچین تمایلی در حال حاضر ندارم. البته بیکاری و بی پولی داره منو به برگشتن به شیراز سوق میده باید یه جوری مدیریتش کنم.
چشمتون روز بد نبینه امروز رفتم مصاحبه طرف شروع کرد یه سری سوال از درسای دانشگاه پرسیدن، از اینایی که فقط تیترش یادت مونده و هیچ جزئیاتی تو ذهنت نیست، خلاصه بهم گفت نیاز به آپدیت داری. فکر نکنم منو قبول کنند چند نفر دیگه هم تو صف انتظار مصاحبه بودند. باید به جای تو نت گشتن بشینم درسای تخصصی ام رو یه مطالعه داشته باشم که مثل امروز پودر نشم. شرکت قبلی به من گفته بودن حقوقت تا آخر ماه کامل پرداخت میشه حالا حقوق همه رو واریز کردند به جز من، دیگه زنگ زدم مدیر مالی شرکت گفت روال اینه حقوق آخر رو با تسویه می زنند. والا ما که تو شرکتهای دیگه بودیم همچین روالی رو ندیدیم این از کجا اومده راست میگه یا دروغ والا من خبر ندارم. امیدوارم راست بگه و حداقل حقوق همون روزهایی که کار کردم رو بهم بدن.
امروز بهم زنگ زدن و گفتند بیا سرکار، منم با توجه به اینکه نوبت دکتر داشتم و شیراز بودم ازشون خواستم از هفته آتی شنبه برم سرکار، یه چند تا فایل دادن بررسی کنم. یه کار دیگه هم در قالب دورکاری بهم پیشنهاد شد که اونم یه سری تسک دادن باید انجامشون بدم بفرستم. این بار اصلا رغبتی به رزومه دادن نداشتم، حس می کنم خدا هوام رو داشت و خودش شاهد اوضاع من بود و کار رو به بهترین شکل ممکن واسم جور کرد. خدای مهربونم ازت ممنونم که حواست بهم هست و هوامو داری. الان من نشستم با کوله باری از تسک جلوی سیستم و نمی دونم این لپ تاپ رو همراه خودم ببرم یا تسک ها رو انجام بدم و لپ تاپ همین جا بمونه.