The Conqueror Worm

The Conqueror Worm

Change changing places, Changes, Root yourself to the ground
The Conqueror Worm

The Conqueror Worm

Change changing places, Changes, Root yourself to the ground

فرصت‌های سوخته

کلاس تکنسین داروخانه به بخش داروها رسیده و ما باید چیزی حدود نهصد دارو رو یاد بگیریم. استادمون پیشنهاد کرده که از فلش کارت برای به خاطر سپردن اطلاعات داروها استفاده کنیم. روز یکشنبه هفته آتی هم امتحان داریم. تقریبا میشه گفت به تهیه ساندویج های خونگی روی آوردم و از موفقیت های این هفته می توان به عدم خرید غذای بیرون اشاره کرد. حتی چند ماهی میشه که من همیشه چهارشنبه ها رو غذای بیرون می خورم اما این هفته در تجربه ای نادر ساندویج خونگی درست کردم که بعد از خوردنش با خیال راحت به بازدید از نمایشگاه کتاب بپردازم. تورم مواد غذایی وحشتناک هست، مثلا یه ورق ژامبون که سال گذشته چیزی حدود هشت هزار تومان بود الان سیزده هزار تومن شده و قیمت ساندویج ژامبون خانگی که قبل عید هفده هزار تومان بود الان به بیست و هفت تومان رسیده که نزدیک شصت درصد رشد داشته و حقوق ما چیزی حدود بیست درصد رشد داشته بنابراین قدرت خرید نسبت به سال گذشته کاهش داشته است. به نظر من این زندگی هر چه جلوتر میریم سخت تر میشه و قرار نیست چیزی ساده تر بشه و قدرت پولی که امروز پس انداز و سرمایه گذاری میشه نسبت به فردا خیلی بیشتر هست. بنابراین برای روزهای سخت باید از گذشته های دور به فکر می بودیم و زمان و پولمون رو به سادگی از دست نمی دادیم، چرا که آینده با کوله باری از حسرت نسبت به فرصت های سوخته همراه است.

تجربه آشپزی

توی سال جدید تصمیم گرفتم بیشتر آشپزی کنم و از اون جایی که یکشنبه ها و سه شنبه تا هشت شب کلاس دارم و تا برسم خونه ده شب شده، نیاز به یک وعده غذایی مفید دارم که انرژی من رو برای سرکلاس نشستن بعد از یک روز کاری سخت تامین کنه. ابتدا به شهروند مراجعه می کردم و نهایت یک ساندویج الویه می گرفتم که تقریبا پنجاه هزار تومان می شد. بعدش از سر کوچه نان باگت گرفتم و خودم ساندویج درست کردم، ساندویج گوشت چرخ کرده سی هزار تومان و ساندویج سیب زمینی تخم مرغ آب پز حدود پانزده هزار تومان آب خورد. بدین سان من در اینترنت غذاهای ساده و ارزان که قابلیت ساندویج کردن داشته باشه رو سرچ کردم و قرار هست برای فردا کشک بادمجان درست کنم. به این نتیجه رسیدم که وجود سیب زمینی، پیاز، گوجه، تخم مرغ و نان برای آشپزی در خانه ضروری است و اگر این مواد باشد انگیزه آشپزی هست و کمتر به غذای بیرون گرایش پیدا می کنیم. همچنین امروز تصمیم دارم کلم قرمز و سرکه بگیرم و ترشی کلم درست کنم که برای کنار غذا گزینه مناسبی است. احساس می کنم آشپزی کردن تا حدودی به رهایی از افسردگی کمک می کنه و از طرفی هزینه هام تا حدودی کاهش پیدا می کنه و یکی از اهداف جدیدم این هست غذای بیرون گرفتن رو حذف کنم و پس از یک مدت طولانی یه جای خیلی خوب غذا بخورم. این طوری یاد می گیرم صرفه جویی کنم و برای لذت بردن از تجربه های خاص قدری انتظار بکشم.

خیابان گردی

روز چهارشنبه وقتی از محل کارم بیرون زدم تصمیم گرفتم یه سر برم امامزاده صالح، این شد که سوار بی آر تی به مقصد تجریش شدم. بعد از بازرسی های اولیه وارد امامزاده صالح شدم و ازش خواستم خودش کمک کنه پرونده کارشناسی ارشد من به خوبی و خوشی بسته بشه و بتونم پایان نامه رو انجام بدم. بعدش رفتم سمبوسه و آش شله قلمکار خوردم. یه سر به پاساژ قائم زدم و از زیبایی های اونجا خیلی حظ بردم مغازه های جالبی داشت، حس می کنم بازار قائم یکی از جاهایی هست که بهش علاقه دارم. بعدش وارد بازار تجریش شدم، ترشی و کاهو فرانسوی خریدم. با کاهو فرانسوی ها سالاد درست کردم که طعم خوبی داشت. روز پنج شنبه هم پیاده روی در خیابان پاسداران و اندرزگو داشتم به مقصد بوستان نیاوران، راستش متوجه شدم خیابان پاسداران به مترو نوبنیاد نزدیک هست و خیابان اندرزگو به مترو قیطریه نزدیک هست. فکر می کنم بازم برای قدم زدن به اون حوالی برم، تجربه جدیدی بودم واسم و دوست دارم تکرارش کنم. روز جمعه لباس هام رو شستم و بعدش به یکی از داروخانه های نزدیک خونمون رفتم و تقاضای کارآموزی کردم فقط ازم شماره گرفتند و گفتند به کارآموز نیاز ندارند. روز شنبه هم حموم رفتم و بعدش به قنادی سر کوچه رفتم کیک و کوکی خریدم که با چای بخورم و بدین سان تعطیلات چند روزه من سپری شد.

پیشرفت مداوم

امروز بیست و هفتمین روزی هست که روتین پوستی رو انجام میدم و تو این مدت به طور مداوم به برنامه پایبند بودم. روزهای پنج شنبه سعی کردم بیرون برم و واسه خودم در شهر بچرخم مثلا پارک لاله، بازار و انقلاب گردی داشتم. در حد کم آشپزی کردم، سالاد و چای درست کردم و سعی کردم طوری برنامه غذایی رو تغییر بدم که از عواقب چاقی در امان باشم. در حال گذراندن دوره تکنسین داروخانه هستم برای اینکه بتونم یه شغل جانبی داشته باشم و یه مهارت جدید یاد بگیرم. نسبت به زمستان که توی برنامه روتین پوستی مداوم وقفه می افتاد و بهش پایبند نبودم. همچنین آخر هفته ها رو در خانه می گذراندم و عمدتا در رختخواب بودم. حتی آشپزی نمی کردم و مداوم از غذای بیرون استفاده می کردم و در نتیجه این رفتار سه کیلو به وزنم اضافه شد. در کلاس مجازی حضور فعال نداشتم و مدام خواب بودم. به نظرم در بهار تا حدودی نسبت به زمستان پیشرفت داشتم و زندگی بهینه تری داشتم و تلاش های کوچک من برای رهای از افسردگی تا حدی به ثمر نشست. وقتش هست که از خودم تشکر کنم و یه رضایت نسبی از خودم داشته باشم هر چند هنوز راه زیادی تا کسب رضایت کامل دارم اما نباید مثل سابق از دست خودم عصبانی باشم و زندگی رو به خودم زهر کنم.

تکنسین داروخانه

چند وقت پیش لیست کلاس های جهاد دانشگاهی رو چک می کردم به دوره تکنسین داروخانه برخوردم و در آن ثبت نام کردم. به نظرم اومد که خوبه یه مهارت جدید یاد بگیرم و به عنوان شغل جانبی بهش نگاه کنم. دیروز اولین جلسه از کلاس برگزار شد و مقدمات در مورد محیط داروخانه از جمله وظایف دکتر داروساز و تکنسین داروخانه گفته شد. استاد گفت برای یادگیری بهتر لازم هست که در یک داروخانه به عنوان کارآموز فعالیت کنید. من نیز به دو تا داروخانه مراجعه کردم یکی گفت با کارآموز کار نمی کنه و دیگری هم شماره ام رو یادداشت کرد. باید امروز چند تا داروخانه دیگر سر بزنم ببینم موفق میشم برای ساعاتی محدود به عنوان کارآموز مشغول به کار بشم. دوباره دارم توی نت می‌چرخم و کلاس ویراستاری توجهم رو جلب کرده فکر کنم باید دنبال جور کردن پول برای دوره ویراستاری باشم. احساس می کنم ویراستاری بیشتر با روحیاتم سازگار هست و مهم ترین نکته ای که من متوجه شدم این هست که میشه به صورت دورکاری فعالیت کرد و نیاز به حضور فیزیکی ندارد. این نکته برای من که به دنبال شغل جانبی هستم بسیار خوشایند است. میشه تو حوزه کتاب فعالیت کرد و من عاشق کتاب هستم. از شما چه پنهون یه نمه از ثبت نام در دوره تکنسین داروخانه پشیمان شدم، به نظرم ویراستاری بهتر هست اما خوب راهی هست که شروع کردم و باید ادامه بدم. در کل فعالیت داشتن برای رهایی از افسردگی در این دوره مطلوب هست.

مقابله با افسردگی

این بار که رفتم دکتر واسش توضیح دادم که انجام دادن کارهای ساده واسم سخت شده و حوصله انجام دادنش رو ندارم. تشخیص دکتر افسردگی بود و واسم قرص سرترالین تجویز کرد. تقریبا یک هفته ای میشه که دارم با افسردگی می جنگم. روتین پوستی، رفتن به پارک، پیاده روی، آشپزی و انجام کارهای منزل از جمله فعالیت هایی است که برای رهایی از افسردگی انجام دادم. نکته مثبت این سه روز تعطیلی این بود که من اصلا توی رختخواب نخوابیدم، بر خلاف تعطیلات قبلی که همش در رختخواب می گذشت و حوصله انجام هیچ کاری رو نداشتم. خودم از عملکردم راضی هستم و سعی دارم آشپزی رو این هفته جدی تر بگیرم، هفته پیش در روتین پوستی خیلی خوب پیش رفتم. 

روتین پوستی

توی تعطیلات عید چند تا کتاب خوندم، اثر مرکب تاثیرگذارترین بود. خلاصه کتاب در یه جمله بخوام بگم اینه که اگر شما در کوتاه مدت و به صورت روزمره عادات مشخصی داشته باشید در بلندمدت قطعا نتیجه رفتارتان را خواهید دید. مصداق عینی هم اینکه یکی از دوستام اومد خونمون و گفتش که چهار سال هست هر شب و هر صبح کرم آب رسان استفاده می کنه و توی عکس ها از خواهرش که چند سالی ازش کوچکتره جوان تر دیده می شد. من تصمیم گرفتم امسال روتین پوستی داشته باشم برای مراقبت از پوستم در برابر پیری زود رس، بدین سان روزها کرم ضد آفتاب می زنم و بعد از خونه خارج می‌شم کاری که قبلا پشت گوش می انداختم. کرم آب رسان و کرم شب استفاده می کنم و پوستم رو با یه شوینده ملایم صبح و شب شستشو میدم. تقریبا چند روزی از اجرایی شدن این روتین می گذره که تو اجراش موفق بودم.

داستان آرایشگاه

روز پنج شنبه رفتم آرایشگاه واسه اصلاح صورت و ابرو، که خانم آرایشگر گفت روی بینی ات منافذ باز داری و فیشیال انجام بده و منم تسلیم شدم. بعد تموم شدن کارم برگشتم خونه ولی فکر کردن به یه خانمی که اومده بود موهاش رو کوتاه کنه منو وسوسه کرد که برگردم آرایشگاه و موهام رو کوتاه کنم. موهام رو کوتاه کردم و بعدش رنگ پر کلاغی واسم زد و بدین سان تغییراتی در چهره من نمایان شد. کمی هم پوست صورتم رنگی شد که تو خونه ابزارهای مختلف برای پاک کردنش بسیج کردم. تا حدودی از قیافه جدید راضی هستم و امروز همکارها هم گفتن تغییر کردی.راستی همه کارهایی که انجام دادم ششصد و پنجاه هزار تومان خرج برداشت.

لپ تاپ جدید

توی شرکتی که من کار می‌کنم، محیطی که به ما اختصاص داده شده پنجره نداره و عاری از نور طبیعی هست. یکی از بچه ها رفته پیش مدیرعامل و به این مسئله اعتراض کرده که در این فضا در بلندمدت قادر به کار کردن نیست. تدبیری که مدیرعامل اندیشیده این هست که برای بچه ها لپ تاپ تهیه کنه که بچه‌ها بتوانند از اتاق کنفرانس در ساعاتی که جلسه نیست استفاده کنند و دسترسی به نور طبیعی داشته باشند. لپ تاپ های جدید برای شرکت چیزی حدود هشتاد تومن آب خورده و تقریبا دو هفته ای میشه تحویل بچه ها داده شده است. در این دو هفته من اوقاتی که فرصت کنم برم اتاق کنفرانس و از لپ تاپ استفاده کنم بسیار کم بوده و امروز رسما از سمت کارشناس ارشد تهدید شدم که اگر از لپ تاپ استفاده نکنم باید پسش بدم. من هم از ترس لپ تاپ رو برداشتم و پریدم اتاق کنفرانس. لپ تاپ جدید رو دوست دارم و نمی خوام از دستش بدم. 

سرمایه‌گذاری جدید

همان طور که در جریان هستید، من قصد خرید خانه دارم و دارم واسش پول جمع می‌کنم. تقریبا چند سالی میشه که لباس نخریدم و از سایر هزینه های غیر ضروری و خرج های بی مورد پرهیز کردم و بعضا از خورد و خوراکمم زدم. بماند که گاها حوصله غذا درست کردن نداشتم و غذای بیرون رو ترجیح دادم که یه سبک زندگی ناسالم و پر هزینه است اما دوست ندارم خیلی به خودم سخت بگیرم. برای اینکه ارزش پولم از دست نره به خرید سکه روی آوردم. امروز از سایت بانک مرکزی قیمت یک متر خانه در تهران برای سال 1397 رو با سال 1402 مقایسه کردم و رشدش رو تو این پنج سال حساب کردم. همون بازه قیمت سکه رو هم حساب کردم. خلاصه محاسبات من اینه که رشد سکه اندکی بیشتر از رشد مسکن هست و میشه با خرید سکه برای خرید مسکن پلن ریخت و خیالت راحت باشه که این وسط پولی از دست ندادی و از رشد مسکن جا نمی‌مونی. فلذا الان یه منطق محکم پشت محاسباتم هست که میگه راهم درسته و متضرر نمیشم، بنابراین این شیوه سرمایه‌گذاری را تا حصول نتیجه ادامه میدم.