چند روزی میشود دردهای جسمی بر من حادث شده، روز جمعه سر درد شدید را تجربه کردم. این درد با درد گوش و دندان همراه بود. در روزهای بعد آبریزش بینی و درد شدید در قفسه سینه داشتم. مرتب آنتی بیوتیک مصرف کردم. درد همچنان آزارم میدهد. هر چه جستجو کردم ریشه این درد چیست، متوجه شدم که من یک استرس شدید را تجربه کردم و تاثیر آن استرس باعث شده اگر عفونت خفیفی در بدنم هست با ضعیف شدن سیستم دفاعی بیشتر نمود کند. ابتدا هر چیزی در موبایلم به من استرس میداد را پاک کردم. چند کانال خبری تلگرامی و چند اپلیکشن و بیشتر مواقع نتم را خاموش میکنم. اخبار را مطلقا دنبال نمیکنم و قیمتها را چک نمیکنم. حتی اپلیکیشنهایی که با آنها خوابم را رصد میکردم و یک شوک راجع به وضعیت سلامتیام میداد را پاک کردم. به نظرم وحشت و نگرانیهایم را دو چندان میکرد. عملکرد مالی و سرمایهگذاری از آغاز امسال به شدت ضعیف بوده است. طوری که گویی اصلا کار نکردهام. اندک حقوقم دریافتیام را در بازار از دست دادهام. من نگران پول نیستم، پول بالاخره باز میگردد. اما سلامتی و ریتم زندگیام بهم ریخته است. طوری زندگیام در همه ابعاد آشفته شده است که حس میکنم باید با تلاش بیشتری آن را سر و سامان دهم. چند روز پیش یکی از همکاران به پتوسهای روی میزمان اشاره کرد و پرسید جریان چیست همه گلها حالشان خوب است جز یکی، احتمالا آن گل انرژی منفی دریافت میکند. آن گل نزدیک یکی از همکارانم بود که همیشه انرژی منفی میدهد و من را در بیشتر مواقع با حرفهایش عصبی میکند. از آن روز به آن گل نگاه میکنم و متوجه نحیف بودن و زردیاش میشوم چه برسد که سبز باشد و رشد کند. گویی گلها نیز به انرژی آدمها حساس هستند. جدیدا اوضاع مالی بهم ریخته و حتی مجبور به فروش داراییها برای امرار معاش هستم. تمدید قرارداد اجاره هزینه زیادی را بر من تحمیل میکند. این باعث میشود عایدی امسال که صفر ارزیابی میشد با زیانهای مکرر، هماکنون زیان خالص قلمداد شود. به هر حال دارایی از دست میدهم. موضوع فقط دارایی نیست سلامتی و حال خوب با آن از دست رفته است. ریتم زندگی بهم ریخته است. آشفتکی در کل زندگیام پیچیده و شاید اول از همه باید تلاش کنم سلامتی خود را بازیابم. باید در برنامه غذاییام تجدید نظر کنم. گویی بدنم به شدت تحلیل رفته، اگر بتوانم تا حدودی روح و روانم را در آرامش نگه دارم و انرژی اطرافم را کنترل کنم. اوضاع قدری بهتر شود، در حدی که بتوانم به خودم و اوضاع مسلط شوم. آن وقت ممکن است تدبیری اندیشید برای رهایی از این منجلاب که در آن غرق شدهام.