امروز رفتم نمایشگاه کتاب، به نظر بعضی ناشرهای خوب نبودن امسال، یا من پیداشون نکردم نمی دونم. چندتا کتاب خریدم. در کمال تعجب تو کتابخونم داشتم. یعنی باید فردا برم بگم آقا من از این کتاب دو تا دارم حواسم نبوده خریدم میشه ازم پس بگیری به جاش کتاب دیگه ببرم. خیلی ها با دوستاشون اومده بودن. منم تنها بودم بعد خرید یه بستنی گرفتم فکر کن قیمتش هفتاد تومن بود. وقتی کارت کشید گفتم دیگه پولش رفته خواهشا به جونت زهر نکن. نشستم تو چمن ها خوردم. بعدش هم رفتم آش ترخینه گرفتم چهل تومن باز رفتم تو چمن ها نشستم خوردم. اولین بار بود اینقدر تو نمایشگاه خوراکی خریدم. بابت خرید کتاب های تکراری بدجوری اعصابم بهم ریخته. برای خرید تنها چیزی که خسیس نیستم کتاب هست ولی زورم میاد آخه دوتا از یه کتاب داشته باشم. بابت خرید بستنی کمتر و بابت خرید آش بیشتر پشیمانم ولی مهم نیست گاهی آدم باید تجربه کنه طعم هایی رو که هوس میکنه پس قابل بخشش هست و نباید خودمو تحت فشار مالی بگذارم. البته سقف بودجه من برای کتاب خیلی بالا بود شاید یک ششمش امروز خرج شد. راستی الان دارم مربای هویج درست میکنم، ببینم چطور میشه اگه خوب شد یا بد مینویسم واستون، تجربه جالبی هست.
این پست و چند پست قبلی رو خوندم، خیلی ساده و روان و خوب مینویسید. موضوع خرید بستنی و قیمت گرون، سر منم اومده و این حس رو کاملا درک کردم. کاش اسم اون کتابهایی که ازش دو تا دارید رو مینوشتید.
ممنون از لطف شما، آره درک میکنم حس بدی هست. ارزش گذاری به زبان ساده و کالبد شکافی نظام جهانی قیمت گذاری نفت خام هر دو انتشارات بورس هستند.