امروز صبح رفتم خرید، سیب زمینی، پیاز و ملون خریدم. یه دونه ملون سی و پنج هزار تومان به نظرم گرون بود. شاید با سیاست اقتصادی که من تو این بیکاری در پیش گرفتم، اگه قیمت می دونستم قطعا نمی خریدم. اما وقتی که کارت کشیده بودم تازه متوجه گرون بودنش با توجه به بودجه ام شدم. تصمیم گرفتم از این به بعد ماهی فقط یک بار برم قنادی سر کوچه و هر روز دلم شیرینی نخواد. هم برای سلامتی و چاق نشدن، هم از منظر اقتصادی من باید یه جایگزین برای شیرینی پیدا کنم. تحت تاثیر قرصها اضافه وزن دارم، باید تلاش کنم به وزن سابقم برگردم. لباس کار شش ماه پیش رو میپوشم نشون میده در حال ترکیدن هستم. باید هر جوری شده اون لباس دوباره فیت تنم بشه. یه کم راجع به شرکتی که می خوام برم مصاحبه سرچ کردم. اینستاگرام و سایتشون رو دیدم. به نظر شرکت خوبی میاد.