امروز ادامه کارگاههای آقاجانی رو گوش دادم. به این نتیجه رسیدم که حیف پولی که واسه این کارگاهها رفت. از شرکت بهم زنگ زدن و اطلاعات یه سهم دادند گفتن ان ای وی رو حساب کن و برامون بفرست، از اول اردیبهشت هم نمی خواد بیای. همین طوری فعلا دورکاری بهت پروژه میدیم. یه کم دلسرد شدم. حس می کنم دوباره باید در جست و جوی کار باشم و بازیچه هستم. سر این ماجرا حالم گرفته شد. دختر صاحبخونه هم یه پیام داد قبض آب اومده بود که سهمم رو واسش فرستادم. اجاره این ماه هم معضلی هست که نمی دونم با این بیکاری چجوری تامین کنم، یه کم پس انداز دارم واسه دلگرمی ولی خوب هنوز نمی دونم چیکارش کنم. خدایا خودت بهم صبر بده و توانی که بتونم این روزها رو سر کنم. فعلا یه چای گذاشتم بلکه کمی حالم بهتر بشه.
" اجاره این ماه هم معضلی هست که نمی دونم با این بیکاری چجوری تامین کنم، یه کم پس انداز دارم واسه دلگرمی ولی خوب هنوز نمی دونم چیکارش کنم. "
من هم در زمان دانشجویی و هم بعد ها در زندگی مستاجر بوده ام .
چشم به هم بزنی آخر ماه می رسه و زمان پرداخت اجاره
همدردی منو بپذیر
اونهم با این شرایط کار ...
دقیقا همین طور هست نمی دونی چجوری میگذره، هر بار بهش فکر می کنم می بینم آخر ماه چقدر زود می رسه. به امید آن روز که خانه دار شوند تمامی مستاجران خصوصا ما و شما
دورکاری هم خوبه
آره خوبه، البته اگه خیالت از بابت کار راحت باشه.