امروز رفتم مصاحبه چندان دلچسب نبود. نمی دونم برای مصاحبه بعدی دعوت میشم یا نه ولی یه نمه امید دارم. تو خونه نشستم کتاب خوندم. نمی دونم شاید تاثیر قرصها و داروهاست که قدری بیحوصله هستم. خدا لعنت کنه اون کسی که منو به این وضعیت انداخت، هیچ وقت نمی بخشمش هرگز حتی اگر عزیزترین کسم باشد. دلم می خواد با یکی حرف بزنم شاید رفتم مشاوره نمی دونم. از خدا می خوام خودش بهم کمک کنه و شرایط زندگیم رو بهتر کنه طوری که بتونم حداقل نفس بکشم.